هر فردی در مقطعی از زندگی خود استرس را تجربه می کند. هانس سلیه، دانشمندی که مفهوم استرس را رایج کرده است، می گوید: استرس به عنوان یک مفهوم علمی مبتلا به این بداقبالی است که بیش از حد شناخته و به کار گرفته شده، اما به گونه ای ناکافی فهمیده و شناخته شده است

برای درک کاملتر استرس، می توانید آن را به مثابه ی نیروی باد شدید روی یک پل معلق در نظر بگیرید که به طور نامحسوس، تا زمانی که نوسان ها بارزتر شودند، تعادل پل را  تغییر می دهد. در این حالت، افرادی که از پل عبور می کنند ممکن است حتی متوجه حرکت ملایم پل نشوند، تا زمانی که باد شدید شود و حرکت نوسانی آن برای همه آشکار شود. توجه داشته باشید، در حالی که این حرکت نوسانی ممکن است باعث ناراحتی یا اضطراب شود، نشان دهنده واکنش تطبیقی پل به استرس (باد) است. در واقع، بدون چنین انعطاف پذیری، سازه (پل) مستعد شکنندگی و افزایش خطر آسیب خواهد بود. البته اگر نیروی باد فراتر از ظرفیت پل افزایش یابد، سقوط به یک احتمال محض تبدیل می شود. -در زندگی ما، استرس به مثابه ی آن باد است که اغلب وجود دارد و در اکثر اوقات نادیده گرفته می شود. اما بعضی وقت ها، استرسی که با آن مواجه می‌شویم آنقدر شدید هست که احساس بی‌ثباتی یا آسیب‌پذیری را برمی‌انگیزد، شبیه به پلی در آستانه فروپاشی

انسان ها دارای مکانیسم های ذاتی برای مقابله و کاهش استرس هستند، اما پیچیدگی های زندگی مدرن اغلب این پاسخ های ذاتی را خنثی می کنند، به ویژه وقتی با استرس مزمن روبرو هستیم. جامعه معاصر مملو از منابع استرس مزمن است، از اختلافات خانوادگی مداوم و فشار مالی تا نارضایتی طولانی مدت در شغل و هنوز بسیاری مثال های دیگر. استرس مزمن بر قوای ذهنی و بهزیستی فیزیولوژیکی ما تأثیر می گذارد و به تدریج منابع ما را تحلیل برده و به مغز و بدن ما آسیب وارد می کند

استرس-درمانی که به عنوان مدیریت استرس یا درمان مدیریت استرس نیز شناخته می شود، روشی است که می تواند به افراد کمک کند تا مدیریت موقعیت ها یا احساسات استرس زا را به خوبی بیاموزند. در میان مجموعه ای از روش های درمانی، درمان شناختی رفتاری (سی.بی.تی)  به عنوان یک رویکرد درمانی به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد. این روش می تواند به عنوان یک روش کوتاه مدت و یا طولانی مدت به کار گرفته شود. این روش افراد را قادر می سازد تا عوامل استرس زا را شناسایی کرده و پاسخ های سالم تری را در خود پرورش دهند، و در نتیجه تاثیر محرک های استرس زا را کاهش داده و در عین حال الگوهای فکری و رفتارهای آتی خود را به نحو احسن تغییر داده و بهینه سازی کنند