زندگی با درد مزمن صرفا به معنای کنار آمدن با درد نیست، بلکه همچنین به معنای عدم اطمینان، ناراحتی، سردرگمی و بسیاری از احساسات پیچیده‌ ای است که هنگام مواجهه با درد نمایان می‌شوند. مشکلات مربوط به سلامت روان می تواند در نتیجه درد ایجاد شوند، و یا حتی می تواند از قبل وجود داشته باشند و در طول دوره درد بدتر شوند

 

اگر درد مزمن دارید، ممکن است این جمله را شنیده باشید که: "همه چیز در سر شماست!" در واقع، هیچ گفته ای نمی تواند تا این حد به حقیقت نزدیک باشد! این یعنی هرچند که درد شما واقعی است، با این حال، در سطح بسیار فنی، مهم نیست که کجا ممکن است درد را در بدن خود احساس کنید، این مغز و سیستم عصبی مرکزی شماست که  درد شما را پردازش می کند، و همچنین، احساسات شما را پردازش می کند. بنابراین جای تعجب نیست که مداخله روانشناختی در مدیریت درد بسیار مهم است

 

روانشناسی شناختی به شما کمک می کند تا اطلاعات و مهارت های حیاتی را بیاموزید، تا بتوانید  عواملی را که درد شما را بدتر می کنند به بهترین صورت کنترل کنید. روانشناسی شناختی همچنین به شما در پرورش ابزارهایی برای تسکین درد کمک می کند. این مهارت‌ها می‌توانند به کاهش شدت درد شما کمک کنند، اما بیشتر از آن، می‌توانند نحوه پردازش درد در سیستم عصبی شما را تغییر دهند و در نتیجه به تسکین پایدار درد کمک کنند

 

یک مهارت کلیدی روانشناسی درد در اینجا این است که یاد بگیرید چگونه پاسخ های هیجانی خود نسبت به درد را تغییر دهید. بدن و مغز انسان برای پاسخ دادن به درد به روشی خاص طراحی شده اند - افزایش ضربان قلب، افزایش فرکانس تنفس، عضلات منقبض شده، افکار آشفته، و انقباض عروق. این پنج عنصر پاسخ درد را تشکیل می دهند. همین پنج عنصر پاسخ استرس را تشکیل می دهند. در واقع درد مزمن و استرس مزمن دو روی یک سکه هستند! بنابراین، جای تعجب نیست که بسیاری از مردم مشاهده می کنند که استرس درد آنها را بدتر می کند. ماه‌ ها و سال‌ ها زندگی کردن با درد مزمن مغز را تغییر می‌دهد و می‌تواند آن را به سمت حساسیت بیشتر نسبت به درد و پریشانی مرتبط با آن شکل دهد - این خبر بد است! و اما خبر خوب این است که  شما می‌توانید راهکارهای مناسبی را برای مدیریت درد به کار ببرید. راهکارهایی که می‌توانید به طور منظم از آنها استفاده کرده و ذهن و بدن خود را به سمت آرامش و تسکین بیشتر بازسازی کنید.

 

فراتر از مدیریت درد، روانشناسی شناختی با هدف قرار دادن شیوه های تفکر شما-، بینش شما را نسبت به درد و مشکلات عملکردی تان افزایش می دهد، و این خود بدون شک بر رفتار و عملکرد شما تأثیر می گذارد. به عبارت دیگر، کسانی که از دردهای مزمن (و یا مشکلات حرکتی مزمن) رنج می برند، از طریق رویکردهای توانبخشی شناختی می توانند مهارت های سازگاری خود را تقویت کرده و استقلال و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند

 

در نتیجه، روانشناسی شناختی نویدبخش کاهش رنج شما به عنوان یک بیمار مبتلا به درد است! روانشناسی و مداخلات شناختی، از طریق توانمندسازی شما برای تشخیص و اصلاح پاسخ‌ های شناختی که نسبت به مشکلات خود دارید، - مسیر مناسبی را برای سطوح بالاتری از مقاومت در برابر مشکلات، و همچنین ترمیم و بهزیستی کل‌نگر در اختیار شما قرار می‌دهند